جستجوی کتاب: برای اشتراک گذاری نظرات و دوستیابی با علائق مشترک!
ر-اعتمادی در سال ۱۳۱۲ در شهر لار در استان فارس به دنیا آمد. پدرش اسم پدربزرگش را برای او انتخاب کرد ولی مادرش نام او را به مهدی تغییر داد (ولی نام شناسنامهای همچنان رجبعلی باقی ماند. خودش میگوید: در شهر لار متولد شدم و تا یعنی ۱۲سالگی، همانجا درس خواندم. بعد از آن کل خانواده به تهران آمدیم و از همان زمان تا امروز در تهران زندگی میکنم. اما در مورد ورود به عرصۀ نوشتن؛ من از کودکی خیلی علاقه به کتاب داشتم و آن موقع شهر لار، که حالا مقداری وسیع شده، یک شهر کوچک بود و همه همدیگر را میشناختند (بیشتر مردم شهر من را کاملا میشناختند). در خانهها را میزدم و میپرسیدم کتاب دارید من بخوانم؟ در کلاس چهارم ابتدایی قادر بودم که حافظ و گلستان را بخوانم. کتابهایی که در شهر قدیمی لار وجود داشت، تقریبا همه جنبه مذهبی داشتند و به هر حال آنقدر تشنه بودم که هر کتابی به دستم میآمد میخواندم. پدرم بازرگان کوچکی بود در شهر کوچک لار؛ زمانی که دید تجارتش پیشرفتی ندارد به تهران آمد و ما هم به دنبال او به تهران آمدیم. پدرم در تهران مهمانخانهدار شد. او مرد روشنفکری بود و خاطرم هست که در شهر ما اگر کسی میخواست عریضهای به ادارات دولتی بنویسد، از پدر من کمک میخواست.
در سال ۱۳۳۵ پس از اتمام دوره سربازی، در آزمون آموزشی روزنامه اطلاعات شرکت کرد و به عنوان نفر ششم وارد روزنامه اطلاعات شد. اعتمادی بنیانگذار و سردبیر اولین مجله با مخاطب ویژه نسل جوان در ایران بود. مجله جوانان از نشریات مؤسسه اطلاعات در سالهای دهه چهل و پنجاه با سردبیری اعتمادی (۱۳۴۵–۱۳۵۹) به یکی از پرفروشترین مجلات ایران تبدیل شد که فراتر از مرزهای ایران حتی در دیگر کشورهای فارسیزبان همانند افغانستان و تاجیکستان هواداران خود را داشت و هنوز در تیراژ دارای رکوردی دست نیافتنی است. او بیشتر کتابهایش را با نام مستعار ر. اعتمادی به چاپ رساندهاست و چند اثر نیز با نام مهدی اعتمادی دارد.
ر. اعتمادی یکی از معدود رمان نویسان معاصر ایرانی است که چندین نسل، علیرغم همه محدودیتهای چاپ برای کتابهایش، بسیاری از آثار او را خواندهاند و میشناسند.
اعتمادی از اواخر دهه پنجاه تا اواخر دهه هفتاد نتوانست با نام واقعی خود چیزی را به چاپ برساند اما کپیهای غیرمجاز کارهایش جزو محصولات پرفروش میان دستفروشان میدان انقلاب بود.
او بیش از سی عنوان کتاب تا کنون چاپ شدهاند که ۱۸ عنوان از آنها قبل از چاپ به صورت پاورقی هفتگی در مجله اطلاعات هفتگی و جوانان منتشر میشدند. رمان عالیجناب عشق او که سال ۱۳۸۱ اولین بار توسط نشر شادان (و پس از سالها با نام واقعی ر-اعتمادی) به چاپ رسید تا دهه نود نزدیک بیست بار تجدید چاپ شد.
سبک داستانهای اعتمادی عشقی، اجتماعی و عرفانی است. اگر چه برخی منتقدان، آثار وی را در زمره رمانهای عامه پسند قلمداد میکنند ولی خود اعتمادی بر این باور است که محبوبیت یک اثر بین همه قشرهای جامعه دلیلی کافی برای اثرگذاری آن اثر است و این نکتۀ بدی نیست، کمااینکه دیوان حافظ دارای محبوبیتی همه گیر در میان تمامی اقشار از لحاظ فرهنگی، تحصیلی و حتی اقتصادی است.