جستجوی کتاب: برای اشتراک گذاری نظرات و دوستیابی با علائق مشترک!

آنیموس

هستی قنبری

داستان‌های معاصر فارسی,

فارسی

آنیموس

نویسنده : هستی قنبری

ناشر: صدای معاصر

ژانر: داستان‌های معاصر فارسی

سال انتشار: 1398

تعداد صفحه: 568

تعداد بازدید: 138

خواهم خواند

درحال خواندن خواهم خواند خوانده شده خوانده نشده

میانگین 4.63 از 8 رای

ایمیل

یادداشت ها

مرورها و نظرات

ثمانه حسینی نعیمی

1399/12/04 18:52

بیشتر قصه‌هایی که در کودکی می‌خواندم با این جمله به پایان می‌رسید: « به دستور پادشاه بساط عروسی شاهزاده و دخترزیبا به‌پا شد و آن‌ها سال‌های سال به خوبی و خوشی در کنار هم زندگی کردند.»  به یاد دارم که چه ذوقی می‌کردم از این پایان خوش و چه رویاهای دخترانه‌ای که در ذهنم نمی‌بافتم! بزرگتر شدم و داستان شاهزاده و دخترک چشم  آبی را در کودکی‌ جا گذاشتم؛ اما  غزل در کتاب «آنیموس» نوشته «هستی قنبری»  این رویاها را با خود به دوران نوجوانی می‌برد.<br>غزل که در هجده سالگی هنوز در دنیای داستان‌های شاه پریان و رویای شاهزاده سوار بر اسب سفید سیر می‌کند، با اولین محبتی که از طرف دارا می‌بیند، حال و هوای عاشقی به سرش می‌زند و علی‌رغم مخالفت‌های پدر و مادرش برای ازدواج با دارا پافشاری می‌کند. <br> آنیموس کتابی شخصیت محور است که خانم  قنبری تا حد زیادی در آن موفق بوده است. دراین داستان  بعضی از شخصیت‌ها در طول زمان از دل مشکلات رشد می‌کنند، تعدادی از‌آن‌ها هم‌چنان خاکستری مایل به سیاه باقی می‌مانند و چند نفری هم از اول خاکستری روشنِ روشن هستند و گویا در کتاب هستند تا این نوید را بدهند که در دنیا آدم‌های خوب هم وجود دارند. به فضا سازی داستان به خوبی شخصیت‌ها پرداخته نشده است که اگر این اتفاق می‌افتاد مخاطب به مراتب بیشتر در حال و هوای داستان قرار می‌گرفت.<br>هستی قنبری درکنار روایت داستان، از عواقب تصمیم گرفتن بر اساس احساسات و نبود روابط صمیمی بین مادر و فرزند می‌گوید و هم‌‍‌چنین با استناد به نظریه آنیما وآنیموس در مکتب روان‌شناسی  یونگ، که نام کتاب هم برگرفته از آن است، این پیام را  به مخاطب می‌دهد که هرچند انسان‌ها جذب تفاوت‌ها می‌شوند، ازدواج با کسی که شباهت زیادی به خود درونی افراد دارد، زندگی آرام‌تری درپی خواهد داشت؛ البته اگر شانس ملاقات با چنین فردی در زندگی فراهم شود.<br>این کتاب برای جوانان در سن ازدواج و والدین آن‌ها علاوه بر این که می‌تواند سرگرمی خوبی برای اوقات فراغت آنان باشد، جنبه آموزشی هم دارد.	<br>

(3) (0)

پریسا رحیمی

1399/11/29 14:04

"در زندگی واقعی، هر مرد سوار بر اسب سفید و یا هر دخترک زیبارویی که سرراهت قرار گرفت، لزوما آن نیمه‌ی دیگرت نخواهد بود ! جهان واقعی آنقدر وسیع است که امکان دارد هرگز او را ملاقات نکنی!"<br><br>بارها و بارها در زندگی داستان‌های دختران شاه پریانی را شنیده‌ایم که همگی پس از پیدا شدن شاهزاده سوار بر اسب سفیدشان تا آخر عمر به خوبی و خوشی زندگی کرده‌اند. داستان‌های خیالی که فکر نمیکردیم تا این اندازه تاثیری شگرف در ذهن افراد داشته باشند.<br><br>کتاب آنیموس به قلم خانم هستی قنبری روایت سادگی‌ها و خیال‌پردازی‌های خام آدم‌هاست. این کتاب که در سال 98 از نشر صدای معاصر به چاپ رسیده است؛ روایت زندگی دختری به نام غزل است که بی توجه به سنش هنوز در همان عالم کودکی مانده است. او به اولین نفری که بر سر راهش در زندگی قرار می‌گیرد دلش را باخته و به گمان اینکه آن شخص همان شاهزاده سوار بر اسب سفید زندگی اوست به او دل می‌بندد. دختری خوش خیال که بعدها با واقعیت تلخ زندگی رو به رو شده و می فهمد زندگی همیشه همان داستان‌های سرخوشانه کودکی نیست.<br>از سوی دیگر با پسری رزمی کار به اسم کارن روبرو هستیم. شخصیتی باگذشت و فداکار که یاد گرفته همیشه زندگی خودش را وقف تصمیمات و اشتباهات دیگران کند. پسری که در گیر و دار مراسم ازدواجش ناخواسته درگیر مشکلات زندگی خواهرش می‌شود و تصمیمی سخت می‌گیرد.<br>سال‌ها بعد زندگی جوری رقم می‌خورد که کارن و غزل با هم مواجه شده و داستانشان به هم گره می‌خورد. <br><br>قلم نویسنده گرم و روان است و داستان از زبان دو شخصیت اصلی روایت می شود. نام گذاری مناسب و زیرکانه فصول کتاب از نکته‌های قابل توجهی است که نویسنده در انتخاب آن‌ها دقتی وافر داشته است. فصل ابتدایی کتاب روندی سریع دارد و با خواندن آن شاید اینگونه تصور کنید که با داستانی سراسر از کلیشه مواجه هستید در صورتی که از فصل دوم به بعد داستان عمق پیدا می‌کند و تصورات شما را کاملا بهم می‌ریزد. روند منطقیِ کتاب به همراه گریزی بر مسائل مهمی چون طلاق، خیانت و تربیت نادرست و از طرف دیگر بعد روانشناسی قوی داستان و پرداخت آن به واژه‌های رواشناسی مانند آنیما و آنیموس این کتاب و روایت آن را کاملا قابل باور و  آموزنده ساخته است.<br>اگر به دنبال داستان‌های عاشقانه و اجتماعیِ باورپذیر به همراه نکات روانشناسی هستید، پیشنهاد می‌کنم این کتاب را از دست ندهید.

(1) (0)

منا امین‌سرشت

1399/11/29 09:56

آنیموس" نوشته‌ی "هستی قنبری" داستانی موازی از زندگی دختری به نام غزل و پسری به نام کارنه. <br>غزل دختریه خیال‌پرداز که به واسطه‌ی نوع تربیتش و دل بستن به داستان‌های شاهزاده‌ها و پریان، دنبال یه عشق اساطیری و افلاطونیه، و به همین علت در سن هجده سالگی وقتی به نظر خودش خیلی بزرگ شده، به دارا، اولین کسی که بهش ابراز علاقه می‌کنه علاقه‌مند می‌شه و این به ظاهر عشق آتشین جوری چشمش رو کور می‌کنه که نه ایرادات دارا رو می‌بینه و نه به تذکرات کسانی که دلسوزش هستن گوش می‌ده. و نتیجه‌اش می‌شه خراب کردن آینده‌ای که می‌تونست خیلی خوب باشه.<br>در ماجرای راوی دوم، کارن پسریه که نزدیک خواهرش زندگی میکنه، خواهری که همراه شوهرش آدمای جاه‌طلب و خیال‌پردازی هستن و همین باعث میشه وقتی در آستانه‌ی تصمیمشون به مهاجرت، شقایق باردار میشه تصمیم به سقط بچه بگیرن ولی بچه از بین نمی‌ره که هیچ، با پایی فلج و قلبی مریض به دنیا میاد. شقایق، سنگدلانه تصمیم می‌گیره بچه رو به آسایشگاه بسپره تا مانعی برای مهاجرتش وجود نداشته باشه اما کارن بهش اجازه‌ی این کار رو نمی‌ده و به قیمت از دست دادن زندگی مشترکی که در آستانه‌ی تشکیلش بود، سرپرستی خواهرزاده‌اش رو به عهده می‌گیره‌<br>این دو نفر یعنی غزل و کارن، ده سال بعد از اون ماجراها به شکلی اتفاقی سر راه هم قرار می‌گیرن، در حالی که غزل یه دختر نه ساله داره و از زندگیش ناراضیه و کارن به خاطر خواهرزاده‌ی ده ساله‌اش قید خیلی چیزا رو زده.<br>داستان اصلی تازه ازینجا شروع میشه که خوندنش قطعاً خالی از لطف نیست.<br>نام کتاب هم برمی‌گرده به مفهوم "آنیما و آنیموس" که توضیحش اینجا شاید نگنجه اما مفهوم جالبی داشت که به دل من چسبید.<br>داستان فراز و فرود و کشمکش‌های زیادی داشت، طوری که هر لحظه که حس می‌کردم خب دیگه حالا میشه یه نفس راحت کشید، یه اتفاق دیگه رخ می‌داد و باز همه‌چی در هم می‌پیچید.<br>شخصیت‌ها دوست‌داشتنی بودن و خوب بهشون پرداخته شده بود و خب، من از خوندنش خسته نشدم. یه جاهایی هم اشکمو درآورد، که خیلی کم پیش میاد من سر خوندن کتابی گریه کنم اما اگر اتفاق بیفته یعنی اون داستان خوب تونسته احساسات منو قلقلک بده.

(0) (0)

مهدیه احمدی

1399/11/28 02:06

معرفی رمان آنیموس<br><br><br><br>ناگهان دنیا او را از خواب شیرینش بیدار کرد... .<br><br><br><br>او فهمید که شاهزاده‌ی سوار بر اسب سفید خیلی وقت است در لا‌به‌لای ورق‌های کتابش به افسانه تبدیل شده است. او با کشیدنِ دستانِ گلی شده‌اش بر سر زندگی نتوانست همانطور که کوزه را صاف و بی‌عیب درست می‌کند، لغزش و سختی‌های زندگی را هم صاف کند.<br><br>دنیا می‌چرخد، گاهی می‌درد خوشی را که تو روزها آرزویش را داشتی، گاهی لطف می‌کند و به تو گوشه چشمی از خوشی نشان می‌دهد. غزل نتوانست عشقی که از کتاب شاهزاده‌ی پریان در ذهن خود ساخته بود را به چشم ببیند، به جای آن  مزه‌ای از عشق را که عصا زنان او را در کنار تمام مشکلات زندگی با کارنی که جواب مثبتش را بعد از کمبود‌های کودکی به او داده بود چشید. عشقی که درد داشت‌، خیانت داشت، اشک و خنده داشت در لابه‌لای این کتاب نهفته بود. تنگ می‌شود راه نفست با فشاری که دنیا بر گلوی تو می‌آورد، در زندگی می‌مانی در دوراهی گاهی مانند کارنی که نمی‌داند درد و رنج خواهر و مشکلات خانواده را بر دوش بکشد یا از دوران نامزد بازی خود لذت ببرد. داستان آنیموس به قلم خانم هستی قنبری و چاپ شده از صدای معاصر که تعلیق به جا و فضاسازی بسیار عالی و قلمی که به بهترین شکل ممکن شخصیت‌ها را خلق کرده بود و دنیایی که در کنار عاشقانه‌های جذابش نقش و رد مشکلات جامعه در آن پدیدار بود‌، کتاب آنیموس علاوه بر سرگرم کننده و لذت بردن از خواندن خود، با نکاتی که در دل خود دارد، آموزنده هم هست این رمان جزو رمان‌هاییست که در آینده باز هم آن را در دست می‌گیرم و در آن غرق می‌شوم.

(0) (0)

افسانه نوروزی

1399/11/25 21:04

"و آن‌ها تا پایان عمر، با خوبی و خوشی با هم زندگی کردند. و نشد! نه، آنچه می‌خواستم نشد! "<br>این جمله شاید نقطه ثقل تمام تجربه‌هایی باشد که می‌توان از رمان آنیموس درس گرفت. جمله‌ای مثبت و ماورای هر سختی و مشکلی! <br>درست مثل قصه شاه پریان! اما گاهی زندگی واقعی به قدری تلخ و گزنده و سخت می‌شود که جمله‌هایی که عمری باورشان داشتی و با آن‌ها بزرگ شدی؛ یک شبه پوست انداخته و رنگ عوض می‌کند.<br>مثل سرنوشت غزلی که در سن هجده سالگی با یک تصمیم خودسرانه زندگی یک عمر بعدش را با بله‌ای که به دارا می‌دهد، دچار پستی‌ها و بلندی‌های زیادی می‌کند. <br>زندگیِ غزل قصه نیست و عشق هم انگار به او که رسیده دستگاه معجزه‌سازش از بیخ خراب شده است!<br>دختر سفال‌گری که سختی‌های زندگی به او یاد می‌دهد چطور یک زندگی به گِل نشسته را با دست‌های خود راه بی‌اندازد و تجربه کسب کند و بزرگ شود. <br> <br>این داستان که به قلم گرم خانم هستی قنبری روایت شده، حکایت ساختن و سوختن است. قصه قلب‌هایی که گاهی کاسه می‌شوند و آن‌قدر همه چیز را در خودشان می‌ریزند که نهایت یک جا سر ریز می‌کنند! گاهی هم آدم‌ها کارد می‌شوند و به استخون می‌رسند. به قدری آزارت می‌دهند که عرصه را از هر سمت و سویی برایت تنگ و تنگ‌تر می‌کنند.<br>این رمان روایتی کاملا باورپذیر دارد که بعضا هم ممکن است در زندگی‌های دور و اطرافی‌ها و آشناهایمان دیده باشیم. <br>تم روانشناسی درست و پخته‌ای در سرتاسر فضای رمان دیده می‌شود. حتی می‌توان از اسم رمان که یک اصطلاح روانشناسانه است این نکته را پی برد. <br>خانم قنبری با این سوژه که گاهاً ممکن هست بگویند تکرار بوده، این بار اما با یک روایت نو از دریچه‌ای جدید کلیشه‌ها را کنار زده و به عمق زندگی آدم‌های این رمان نفوذ کرده است تا پیکره آنیموس را با اطلاعات درست و دیالوگ‌ها و مونولوگ‌های یکدستی که حسابی این کتاب را خوش‌خوان کرده؛ در قالبی جدید ببرد و به نگاه مخاطب عرضه کند. <br>یک سری کتاب‌ها هست که بعضاً می‌شنویم که خواننده بعد از اتمام آن می‌گوید کاش من این کتاب را سال‌ها قبل خونده بودم! برای من این رمان جزو آن دسته از کتاب‌ها بود! این کتاب یک داستان عاشقانه پر بار هست که می‌توان آن را به هر کسی با هر سلیقه‌ و نظر و دیدگاهی پیشنهادش داد.

(1) (0)

غزاله بادپا

1399/11/20 10:53

"من در عوض تباه شدن ده سال از بهترین سالهای عمرم،تازه داشتم می فهمیدم قبل از آنکه یک زن باشم،یک انسانم.انسانی که می تواند روی پاهای خودش بایستد و زندگی را خودش بچرخاند.انسانی که می تواند به خودش،بی نیاز به هر کس دیگری ،تکیه کند؛اما برای فهمیدن،زیادی دیر شده بود..."<br><br>آنیموس"نوشته ی"هستی قنبری" که نشر"صدای معاصر"آن را چاپ کرده، داستان دخترک ساده دل هجده ساله ای است به نام غزل که در اثر تربیت محدود خانوادگی خیلی پایین تر از سن واقعیش نیز رفتار می کند ،او هنوز در کتاب های داستان شاه پریان کودکی اش غرق شده و فکر می کند هر کسی سر راهش قرار بگیرد همان شاهزاده سوار بر اسب سفید است...<br>کارن مشفق پسرِ رزمی کاریست که از مشکلات نامزد و خواهرِ کوچک تر از خودش کمرش خم شده و حالا باید تصمیم بزرگی برای زندگی اش بگیرد. او باید بین بزرگ کردن خواهر زاده معلولش و زندگی رویایی با نامزدش یکی را انتخاب کند... <br>چند سال بعد کارن و غزل سر راه هم قرار می گرند اما ...<br><br>در این کتاب علاوه بر  بعد عاشقانه های لطیفش مسائلی چون خیانت ،طلاق ،همسر آزاری به صورت پررنگ مطرح شده است.<br>نویسنده قلم روانی دارد. آنیموس دو راوی زن و مرد دارد و بدون هیچ اضافه گویی داستان پیش می رود  . یک سوم پایانی کتاب به اوج تعلیق می رسد،<br>البته بهتر بود که نویسنده در فضاسازی داستان بهتر عمل میکرد. <br>شخصیت پردازی بسیار خوب است، خصوصا شخصیت زن داستان که شاهد رشد شخصیتی او در طول کتاب هستید.<br><br>این کتاب را به افرادی که دوست دارند در کنار خواندن عاشقانه های زیبا ، به مشکلات اجتماعی خصوصا در رابطه با زنان نیز اشاره شود پیشنهاد می کنم.

(0) (0)

فهیمه نیکوسخن

1399/09/11 00:00

نفهمیدم دقیقا از کجا شروع شد ؟! شاید از اولین لبخند او که دوربینم از لب هایش دزدید . نه ! شاید هم پیش از این حرف ها ، شاید از اولین نگاه شرمگینش که به چشمانم نرسیده پایین افتاد تا هرگز نتوانم مستقیم به آن دو پیاله ی مست خیره شوم . نفهمیدم کی و کجا ، اما به خودم که آمدم ، دنیای کوچک خصوصی ام پر از " او " شده بود . <br><br>غزل دختر ساده و سر به هوایی است که غرق در عالم هپروت نوجوانی ، با ابراز علاقه ی اولین کسی که از راه می رسد و از قضا وضع مالی خوبی هم دارد به خیال اینکه آسمان سوراخ شده و شاهزاده ای سوار بر اسب سفید برایش پایین افتاده ، از روی احساس تصمیمی می گیرد که باید برای آن تاوان سنگینی بپردازد . تاوانی به بهای روزهای جوانی اش . <br>کارن پسر ورزشکار و محجوبی است که از سمت خانواده ی نامزدش تحت فشار است تا زود تر سور و سات عروسی را راه بیاندازد . اما کارن که از نظر مالی چندان وضعیت مناسبی ندارد تصمیم می گیرد تا با شرکت در مبارزات سنگین مبلغ مورد نیازش را جور کند . اما زایمان خواهرش و به دنیا آمدن خواهرزاده ای معلول همه چیز را به هم می ریزد . خواهر کارن که بچه ای معلول را مزاحم رسیدن به هدفش می داند ، بچه را ترک کرده و مهاجرت می کند . اما وجدان کارن اجازه نمی دهد که او را به آسایشگاه بسپارد و تصمیم می گیرد شخصا او را بزرگ کند و همین تصمیم باعث می شود نامزدش او را ترک کند.<br>و با رفتن داستان به ده سال آینده سرنوشت غزل و کارن طی اتفاقاتی به هم گره می خورد ...<br><br>آنیموس نوشته ی خانم هستی قنبری از نشر صدای معاصر به چاپ رسیده است . <br>ابتدا که داستان را شروع کردم ، حس کردم با یک عاشقانه ی لوس و تینیجری رو به رو هستم . اما از آنجایی که کنجکاو بودم بدانم آنیموس چه مفهومی دارد کتاب را ادامه دادم و به جرات می توانم بگویم که یکی از بهترین و آموزنده ترین کتاب هایی که تاکنون خوانده ام همین است . کتابی پر تعلیق به دور از اضافه گویی با شخصیت پردازی فوق العاده عالی . سیر تکاملی شخصیت غزل از دختری لوس و عزیز دردانه به زنی آسیب دیده و در انتهای داستان محکم و با اعتماد به نفس به خوبی برای مخاطب قابل درک است . شخصیت کارن را بسیار دوست داشتم . مردی مسولیت پذیر و حامی و پاک . فصل های کتاب اسامی جالبی دارند که متناسب با محتوای هر فصل است . در کتاب از مسائل اجتماعی بسیاری از جمله خشونت علیه زنان یاد شده است . و صد البته مفهوم زیبای آنیموس که تا قبل از خواندن این کتاب درباره ی آن اطلاعی نداشتم . <br>اگر به دنبال یک کتاب عاشقانه اجتماعی بی نظیر هستید ، خواندن این کتاب را به شما توصیه می کنم .

(0) (0)

حامد علی نژاد

1399/05/21 12:12

غزل دختری که در هجده سالگی با ذهنی خیال پرداز که تعریف درستی از عشق ندارد دل به دارا می بندد و با وجود مخالفت خانواده مخصوصا مادرش آن ها زندگی خود را آغاز می کنند که همه چیز تحت شعاع این تصمیم قرار می گیرد سال ها بعد وقتی دیگر غزل نگاهش به زندگی تغیر کرده و می داند همه چیز را با عشق نمی توان حل کرد سر و کله ی مردی در زندگی او پیدا می شود به نام کارن مشفق که به خاطر رفتن پدر بار زندگی را به دوش کشیده و او باید بین فرزند معلول خواهرش و زندگی با روشنک یکی را انتخاب کند چند سال بعد کارن و غزل سر راه هم قرار می گیرند اما...<br>این کتاب علاوه بر روایت یک داستان عاشقانه مسائلی مثل خیانت و طلاق و همسر آزاری در آن مطرح شده در این کتاب نگاه جامعه و خصوصا خانواده درباره دختری که از همسر خود طلاق می گیرد نگاهی ست که دقیقا در جامعه وجود دارد نویسنده نگاه متفاوت نسبت به طلاق زن و مرد را به چالش می کشد به راستی فارغ از جنسیت هر دو یک اتفاق را تجربه کرده اند چرا باید طلاق برای زن مایه ننگ باشد ولی برای مرد نه؟<br>کتاب از زبان غزل و کارن نوشته شده و نویسنده به دور از اضافه گویی و با قلمی روان داستان را روایت می کند <br>هنگامی که بخش اول کتاب را می خوانید شاید از شخصیت غزل و رفتار هایش حرص بخورید اما غزل ها کم نیستند اطراف ما دخترانی که فکر می کنند قرار است مردی با اسب سفید سر راهشان قرار بگیرد و عین داستان ها آن ها تا آخر عمر با خوشی و شادی در کنار هم قرار بگیرند بخشی تقصیر داستان هایی رویایی ست که وجود دارند که این داستان ها یک هشدار در آخرشان کم دارند آن هم بیان اینکه آنچه خواندید قصه ای بیش نبود هر مرد سوار بر اسب یا دخترک زیبا رویی که سر راهت قرار گرفت لزوما آن نیمه ی دیگرت نخواهد بود پس چشمانت را باز کن و عاقلانه تصمیم بگیر<br>یکی از نقاط قوت کتاب فصل بندی کتاب با نام های متناسب با آن چه که در آن فصل روایت می شود در این کتاب همچنین اطلاعاتی هم در قالب به داستان به مخاطب ارائه می شود <br>اگر دنبال یک رمان  آموزنده و عاشقانه اجتماعی هستید این کتاب پیشنهاد من به شماست

(0) (0)