بی‌گناهان

نویسنده : آزیتا خیری

ناشر: آرینا

ژانر: داستان‌های فارسی - معاصر

سال انتشار: 1398

تعداد بازدید: 53

خواهم خواند

درحال خواندن خواهم خواند خوانده شده خوانده نشده

میانگین 5 از 1 رای

ایمیل

«بي گناهان» داستان زندگي يك خانواده پرجمعيت است. داستان از جايي شروع مي‌شود كه «شهريار» به جرم قتل دستگير و روانه زندان مي‌شود. «احمدرضا» پسرعمه شهريار در نيروي انتظامي كار مي‌كند و حل پرونده به او سپرده شده است. مادر احمدرضا از او مي‌خواهد تا شهريار را آزاد كند، اما شهريار به قتل اعتراف كرده است. احمدرضا براي گرفتن رضايت به در خانه مقتول مي‌رود اما فايده‌اي ندارد. پيگيري‌هاي احمدرضا اسراري را آشكار مي‌كند كه پاي «حاج صنعان» پدر احمدرضا نيز به قتل زني به نام «شيرين» باز مي‌شود و... .

یادداشت ها

مرورها و نظرات

فهیمه نیکوسخن

1399/09/10 23:59

چشم بستن اینبار دخترک طولانی تر بود. در همان حال نفس کشید. کسی از پس تاریکی ذهنش لب می زد: غزاله!<br>نزدیک در خوابیده بودند . همان شبی که زلزله آمد . خجالت زده و پر از شرم خزیده بود توی تشک. بعد دست های پر موی او دور تن نازکش پیچیده بود و دور تر از هیاهوی مردم هراسان محل از زلزله و آوار کنار گوش او لب زده بود: غزاله!<br>همین جور نرم همین جور آرام همین جور عاشق.<br>لعنتی هنوز بلد بود دل او را بلرزاند . تند تر از زلزله ای که آن شب دیگر برنگشت.<br><br>فریدون ، پسر لات همسایه به قتل می رسد . و یاسر ، پسر دایی سرگرد احمدرضا رستگار به قتل اعتراف می کند . در حالی که تمام اعضای خانوا ده توقع دارند احمدرضا از روابط خود به نفع یاسر استفاده کند ، یاسر او را به حرمت برادریشان قسم می دهد که خودش پرونده را به انتها برساند ، حتی اگر پایانش طناب داری بر گردنش باشد . در مسیر حل پرونده ، رو به رو شدن با غزاله ابراهیمی ،  وکیلی که برادر احمدرضا ، پرونده ی یاسر را به او سپرده ، احمدرضا را به گذشته ای دور پرتاب می کند . غزاله ای که در تمام این سال های بی خبری احمدرضا از او ، در خانه ی کسی سکونت داشته که تعداد زیای از مردم شهر به او می گویند خاله!<br><br>بی گناهان نوشته ی خانم آزیتا خیری توسط نشر علی به چاپ رسیده است . داستانی که از همان صفحات ابتدایی مخاطب را تشنه ی کشف حقیقت می کند و هر چه در دل داستان پیش می رویم بر جذابیت آن افزوده می شود . شخصیت های داستان زیاد هستند و هر کدام قصه ی خود را دارند و در آخر زنجیروار به هم وصل می شوند . اگر از کارهای قبلی خانم خیری مطالعه کرده باشید ، مطلع هستید که این پیچیدگی ها از ویژگی های قلم ایشان است . داستان در کنار تم معمایی خود ، عاشقانه ی بسیار دلنشینی دارد . نویسنده در خلق صحنه های عاشقانه که ضربان قلب مخاطب را بالا می برد به خوبی عمل کرده است . پایان داستان با شوک و غافلگیری برای مخاطب همراه است . اگر علاقه مند به مطالعه ی داستان های معمایی و پر هیجان همراه با عاشقانه ای دل نشین هستید ، این کتاب گزینه ی بسیار مناسبی برای شما است .

(2) (0)