جستجوی کتاب: برای اشتراک گذاری نظرات و دوستیابی با علائق مشترک!

مادام لنا

مریم فولادی

داستان‌های معاصر فارسی,

فارسی

مادام لنا

نویسنده : مریم فولادی

ناشر: برکه خورشید

ژانر: داستان‌های معاصر فارسی

تعداد صفحه: 264

تعداد بازدید: 109

خواهم خواند

درحال خواندن خواهم خواند خوانده شده خوانده نشده

میانگین 4.29 از 7 رای

ایمیل

یادداشت ها

مرورها و نظرات

مهدیه احمدی

1399/11/16 00:02

راوی رمان: از زبان اول شخص بیان شده و نویسنده عزیز با تبحر در دیالوگ‌های پر محتوی و زیبا که در بیشتر نقاط رمان دیده و کاملا حس شد توانسته بودند به جذابیت رمان اضافه کنند.<br>شخصیت‌هایی از قبیل لنا، باجی‌، آقا جان و ادت از شخصیت‌هایی بودند که نسبت به باقی کارکترها با آنها ارتباط برقرار کردم و پرداخت به این‌هاواقعا عالی بود. در کل تمام شخصیت‌ها تفاوت شایانی با هم داشتند که قابل درک بودـ<br>خانواده‌ی لنا از اقلیت‌های ارمنی که ساکن ایران بودند و اطلاعاتی که در رابطه با مذهب و این دین بیان شده بود برایم قابل احترام بود که نویسنده عزیز برای لحظه‌ لحظه‌ی این موارد تحقیق کرده‌اند و به عنوان یک خواننده تشکر می‌کنم که علاوه بر این عاشقانه‌ی ارام اطلاعاتی را هم در رمان گنجانده‌اند.<br>لنا کارکتر اصلی رمان که در اوج جوانی عشق را تجربه کرد اما به دلیل تفاوت در مذهب و دین با مخالفت شدید خانواده‌ش مواجه شد و درنتیجه عشقش ناکام ماند. و باری دیگر احساسش را محک زد و باز هم ناکام ماند.<br>تحولات سیاسی و جنگ‌ها در رمان رخ داد که طی تصمیماتی لنا به همراه مادرش به ارمنستان مهاجرت می‌کند در صورتی که همچنان دلش در ایران مانده بود... .<br>گارنیک روزنامه‌گار موفق، کسی که عشقش را به پای لنا می‌ریزد و لنا‌ی صبور بالاخره طعم خوشی را بعد ازمدتها می‌چشد اما بازهم اتفاقات و جنگ و دلهره‌ها و در آخر شیرینی عشقش به همراه فرزندش پایان رمان بود<br><br>رمان بسیار دلنشین بود و تعلیق و کشش ان برای محتوی زیبای ان بود.<br>دررمان تعداد گره‌ها زیاد بود و باتوجه به اینکه زیبایی را افزایش داده بود اما گاهی برای ارتباط برقرار کردن با قسمتی از رمان و فهم ان نقطه به دلیل گذشتن سریع از آن اتفاق باید دوبار میخواندم و گاهی پرش زمانی وجود داشت.

(0) (0)

پریسا رحیمی

1399/09/08 21:00

"مادام لنا" به قلم خانم "مریم فولادی" توسط نشر برکه خورشید به چاپ رسیده است. این کتاب حوادث و رویدادهایی را که طی یک برهه زمانی برای لنا و خانواده‌اش اتفاق افتاده، به تصویر کشیده است.<br>"لنا" دختری ارمنی است که در اولین تجربه احساسی خود با شکست مواجه می‌شود. پدر لنا در تهران چاپخانه دارد و آن‌ها در کنار خانواده‌یِ ترک زبان باجی زندگی آرامی دارند.<br>زمزمه‌های اتفاقات سیاسی و تاریخی آن زمان بستری را برای تصمیمات جدید فراهم می‌کند. لنا به همراه مادرش رهسپار ارمنستان می‌شوند و این تازه شروع ماجراهای جدیدیست که با این سفر در طالع لنا قرار می‌گیرد و شما را تا انتهای داستان با خود همراه خواهد کرد.<br>روایت داستان با این که هیجان چندانی را در خود ندارد، اما معجزه قلم گرم نویسنده مخاطب را وادار به ادامه و مشتاق به خواندن می‌کند.<br>شخصیت‌های این داستان همگی طبیعی و از دل جامعه برخاسته‌اند. متن رمان در کنار توصیفاتِ زیبا، دیالوگ‌های ماندگار و مونولوگ‌های احساسی که خانم فولادی به کار برده، یکدست و روان و به دور از هر گونه اضافه‌گوییست.<br>در انتها این رمان را به دوستداران رمان‌هایی با ریتم و ضرب‌آهنگ آرام و سبک خاطره نویسی پیشنهاد می‌کنم.

(0) (0)

گلبرگ رازانی

1399/09/02 18:15

گاهی برای زندگی کردن باید فرار کنی ، دل بکنی و بروی و حتی پشت سرت را هم نگاه نکنی اما همیشه فرار حلّال مشکلات نیست. گاهی نیز باید بمانی و بجنگی تا ثابت کنی که پیروز میدان تو هستی.<br>¤<br>مادام لنا روایتی واقعی از زندگی خانواده‌ای ارمنی در ایران است که زندگی آرامی دارند تا زمانی که انقلابیون دست به انقلاب میزنند و زندگی لنا و خانواده‌اش نیز دچار انقلابی عظیم میشود.<br>¤<br>داستان از خانه‌ی شلوغ و پرجنب و جوش خانواده‌ی لنا آغاز میشود. افراد این خانه هرکدام قصه و سرنوشتی منحصر به خود دارند. یکی عاشق میشود، آن‌ یکی را از عشق پشیمان میکنند و دیگری فارغ از احساسات پابند زندگی مشترک می‌‌شود.<br>¤<br>این کتاب ما را با خود به سیر و سفر در تاریخ ایران و ارمنستان دعوت میکند. از انقلاب‌ها و پیامد‌های زشت و زیبایشان می‌گوید. از اهداف انقلابیون می‌گوید. از جنگ میگوید و ترس ، از وحشت روزهای تغییر و نابسامانی. در برابر تمامی این مشکلات از تصمیمات انسان‌ها می‌گوید از تغییر و تحول آنها در مسیر پرپیچ و خم روزگار ، از پشت پرده تصمیم گیری یک دختر جوان تا زنی که مادر شده است و مسئولیتی عظیم بر عهده دارد.<br>در کتاب شخصیت‌های زیادی با اهداف و انگیزه‌های مختص خودشان در رفت و آمد هستند که تشریح اوضاع و احوال هرکدامِ آنها به‌طور اختصاصی میتواند تبدیل به کتابی جدا شود ، اما نویسنده به خوبی توانسته است با بیان کلیات و دور از اضافه گویی آنها را به خواننده معرفی کند و حس همذات پنداری را در او به غلیان درآورد.<br>¤<br>مادام‌لنا کتابی کم حجم و در عین حال پر از مفاهیم ژرفی است که خواندنش برای همه میتواند لذت بخش و عبرت‌آموز باشد. توصیه میکنم اگر به کتابهایی با تم سرگذشت‌نامه علاقمند هستید این کتاب را هرگز از دست ندهید.

(4) (1)

ثمانه حسینی نعیمی

1399/08/26 14:06

«به‌اندازه ظرفیت هرکسی جام عشق رو براش پر کن؛ نه اون‌قدر زیاد که لبریز بشه و نه اون‌قدر کم که دل‌سرد بشه.»                                        این‌ جمله یکی از ده‌ها جمله‌‌ی زیبا در کتاب «مادام‌لنا» جدید‌ترین اثر مریم فولادی است که نشر برکه خورشید آن را چاپ کرده است. <br> لنا دختری است از ارامنه ایران که در کنار والدین، آقاجان و آغاباجی مهربان و زحمت‌کش‌ بزرگ می‌شود. دوران نوجوانی او به سال‌های قبل از انقلاب برمی‌گردد. سالهایی که همانند بسیاری از هم‌سن و سالانش، به درس و دورهمی‌های دوستانه و رفتن به سینما و پارک و کافه و دل‌بستن‌های کوتاه‌مدت‌ می‌گذرد. هم‌زمان با ‌‌انقلاب اسلامی ایران و متحول شدن اوضاع سیاسی کشور، زندگی لنا و بسیاری از هم‌کیشان او هم دست‌خوش تغییر و تحول می‌شود.‌<br>«مادام‌لنا» رمان خاطرات‌گونه‌ای است که از زبان لنا شخصیت اول داستان بازگو می‌شود. صحنه‌های داستان ملموس و شخصیت‌های آن باور‌پذیرند. خواننده می‌تواند خود را درخانه پدری لنا تصور کند. با لنا هیجان‌های نوجوانی را تجربه کند. نگرانی‌های مادر و پدرش را درک کند. همراه با آقاجان به بچیند، با آغاباجی مربای به بپزد و برای رفع خستگی زیر سایه درخت به بنشیند و به لالایی آینه برای بچه‌اش گوش دهد. «آللو گل ریحان نکو، چوچی مه گریان / آللو گل نسرین، چوچه در خو شیرین» شناخت خوب نویسنده از فرهنگ و آداب و رسوم ارامنه، به باورپذیری داستان کمک بزرگی کرده است. او گاتا شیرینی سال نو، یودالی غذای سنتی ارمنستان و رسوم آن‌ها درعید پاک را می‌شناسد. به زبان ارمنی آشنا است و ضرب‌المثل‌های آن‌ها را می‌داند. « بر سر گرگ انجیل می‌خوانند، می‌گوید زود باشید گله‌ام رفت.» و با خیابان‌ها و مکان‌های مختلف در ایروان آشنایی کامل دارد.« میدان هراپارک، خیابان خُرِنتاسی، دره گارنی، مسجد کبود و....»<br> ‌در این کتاب با گوشه‌ای از فرهنگ ارامنه ایران آشنا می‌شویم. متوجه می‌شویم که انسان‌‌ها فارغ از گرایش مذهبی و ملیت می‌توانند در صلح و آرامش در کنار یکدیگر زندگی کنند و به اعتقادات یکدیگر احترام بگذارند؛ همان‌طور که خانواده ایوانیان در کنار آقاجان و آغاباجی مسلمان زندگی می‌کنند و چند صباحی هم آینه زنی از کشور افغانستان را پناه می‌دهند.‌ هم‌چنین می‌بینیم که چگونه تحولات سیاسی در یک کشور می‌تواند بر روی زندگی تک‌تک افراد آن کشور تاثیرگذار باشد.<br>اگر علاقه‌مند به خواندن داستانی درباره‌ی زندگی اقلیت‌های مذهبی و آشنایی با رسم و رسوم آنها هستید ولی نگران ندانستن معنی کلمه‌ها و ضرب‌المثل‌های زبان آنها هستید، این کتاب انتخاب خوبی برای شما است؛ چون مریم فولادی در زیرنویس کتاب تمام نکاتی را که ممکن است خواننده متوجه آن نشود، توضیح داده است.<br>

(2) (0)

غزاله بادپا

1399/08/25 19:25

کتاب 《مادام لنا》 نوشته 《مریم فولادی》 است که 《برکه خورشید》 آن را به چاپ رسانده  است.<br>کتاب درباره ی زندگی لِنا است.لنا همراه با خانواده ی خود در ایران زندگی می کند او از جامعه ی ارامنه ی کشور است .پدر او چاپخانه دارد و در ایران زندگی پر از آرامش و رفاه دارند تا اینکه به دوران پر  استرس و شلوغِ شورش های داخلی کشور قبل از انقلاب نزدیک می شوند ،مادرِ لنا اصرار به مهاجرت دارد  اما پدر به دلیل علاقه ی شدیدی که به ایران دارد مخالف است ....<br><br>فضای داستان از نوجوانی لنا شروع می شود از عشق او به مردی مسلمان گفته می شود ،عشقی که به ثمر رسیدن آن امکان پذیر نبود و در ادامه اتفاق هایی که بعد از مهاجرت برای آن ها رخ می دهد . فضاسازی داستان به گونه ای بود که شما را برای خواندن سرنوشت لنا ترغیب می کرد.<br>کتاب به صورت خاطره نویسی بیان شده است و بدون هیچ اضافه گویی و اطناب پیش می رود. <br>کتاب پر از دیالوگ های زیبا و ماندگار است که شما از خواندن آن  بسیار لذت می برید.<br>در کتاب کمی درباره ی وقایع تاریخی ارمنستان بیان شده است که شامل جداشدن ارمنستان از جمهوری شوروی  و تبدیل شدن آن به جمهوری مستقل و همچنین زمین لرزه ی وحشتناک اسپیتاک در منطقه شمالی ارمنستان . <br>اگه به دنبال رمانی آرام و زیبا از نوع خاطره نویسی هستید آن هم با حجمی کم این کتاب را به شما پیشنهاد می کنم

(1) (0)

افسانه نوروزی

1399/08/24 15:00

"از کفر من تا دین تو... راهی به جز تردید نیست!"<br>"مادام لنا" روایت خاطره‌آمیز زندگی دختری ارمنی به نام لناست. داستان این کتاب از دوران نوجوانی او آغاز می‌شود. زندگی آرام است! لنا در پساپس عبور ثانیه‌هایی که او را به زندگی گره زده، عاشق می‌شود. احساسی پاک که تفاوت مذهب، مُهر بطلانش می‌شود!<br>تحولات تاریخی آن زمان،زمزمه‌های ساز بازگشت به وطن را برای او کوک می‌کند.  این موضوع کشمکش و تشویش را مانند قوشی چغر بر شانه‌ی زندگی‌ لنا و خانواده‌اش انداخته و آسودگی و آسایششان را به انحطاط می‌کشاند.<br>با رفتن لنا به ارمنستان، پاشنه آشیل اتفاقات جدیدی در زندگی‌اش کشیده می‌شود. این بار گارنیک تسلای دلش می‌شود. گنجاندن مسائل تاریخی و سیاسی که بر بستر رمان سیطره انداخته؛ علاوه بر این که "مادام لنا" را واقع‌پذیرتر ساخته نشان‌دهنده سطح آگاهی بالای نویسنده توانایی چون خانم مریم فولادی هست. <br>مادام لنا از زبان شخصیت اصلی کتاب روایت شده و با توجه به سبک نوشته‌ی این رمان، روایت اتفاقات سیر تصاعد و تنازل خیلی عظیمی نداشت. <br>ارتباط‌گیری با شخصیت‌ها در ابتدا مشکل و رفته رفته با گذر از ابتدای رمان، این مقوله با بهتر و پخته‌تر شدن رفتارها کمرنگ‌تر شد. نکته دیگر تقسیم‌بندی‌ها و گذرهای گاهاً ناگهانی رمان بود که مخاطب را در سیر تفهیم به ابهام می‌کشاند. نقطه قوت کار نویسنده استفاده از اهرم مونولگ‌ها و دیالوگ‌های پر باری هست که کشش را بالا برده و مخاطب را در پس کلمه‌ها به دنبال خود می‌کشاند. <br>در پایان این رمان زیبا را به دوست‌دارانِ اهل مطالعه‌ای که سبک زندگی‌نامه و طیران خاطره‌نویسی را دنبال می‌کنند، پیشنهاد می‌کنم.

(3) (0)

حامد علی نژاد

1399/08/21 13:08

"بعضی زخم ها تا مغز استخونت رو سوزونده استخون شکسته جوش هم بخوره باز هم مثل روز اولش نمی شه"<br>کتاب مادام لنا نوشته ی مریم فولادی روایت زندگی دختری ارمنی به نام لناست که در کنار خانواده در ایران زندگی می کند زندگی آن ها درست در زمان شروع وقایع مربوط به انقلاب دچار چالش می شود<br> پدر اصرار به ماندن دارد و مادر به مهاجرت فکر می کند اینکه در ادامه چه سرنوشتی در انتظار شخصیت های داستان است را باید بخوانید تا بدانید <br>کتاب روند آرامی دارد و قرار نیست اتفاقات غیر منتظره ای در آن رخ دهد اما قلم نویسنده انقدر گرم و روان است که شما را تا پایان داستان به دنبال خود میکشاند <br>در کتاب دیالوگ های احساسی و پر معنایی وجود دارد که لذت خواندن را برای مخاطب دو چندان می کند<br>استفاده از مونولوگ های خاص در خلال داستان در خدمت داستان بوده و برای شما احساس خستگی یا تکرار به وجود نمی اورد چون آن مونولوگ ها هم برآمده از احساس شخصیت ها در آن زمان هستند<br>قسمت هایی از داستان که در یک مکان خاص روایت می شود نویسنده به خوبی توانسته از پس توصیفات بر بیاید جوری که خود را وسط آن جا تصور کنید و آن  توصیفات مکان زیاد هم نیست که برای شما حس خستگی به وجود بیاورد<br>در آغاز کمی طول کشید تا با شخصیت ها ارتباط بگیرم و وارد فضای داستان بشوم شاید شما هم مثل من طول بکشد<br>تا اینکه در فضای داستان حل بشوید و با شخصیت ها اخت بشوید اما نگران نباشید با گذر داستان هر دو برطرف خواهد شد در این کتاب شخصیت لنا نماد یک دختر آرام و صبور است که در بین شخصیت های داستان او را بیشتر دوست داشتم <br>شخصیت باجی در این کتاب غمخوار همه ی اهل آن خانه و یکی از دلایل وجود صفا و صمیمیت در آن خانه و بین آدم هایش بود<br>اگر دوست دارید به دل یک داستان بروید و درس و تجربه را همراه رابطه ی عاشقانه تجربه کنید و درباره یکی از ادیان دیگر بدانید این کتاب را بخوانید

(1) (0)

زهرا گرمانی‌ نژاد

1399/08/20 00:07

لنا دختر ارمنی که با خانواده در ایران‌ زندگی می‌کند و با شروع آشوب‌های داخلی و در بگیر و ببند‌ روزهای پیش از انقلاب مجبور به ترک کشور می‌شوند، اما بدون پدر...<br><br>اولین اثری بود که از مریم فولادی خواندم. فضای داستان به شدت مرا مجذوب  کرد با توجه به آنکه علاقه چندانی به رمان‌هایی که در نوع زندگی‌نامه‌ای هستند ندارم.<br><br>فضای داستان از نوجوانی لنا روایت می‌شود از عشقی که هرگز رسیدنی نبود، و رفتن باجی که حضورش گرمابخش زندگی لنا و خانواده‌اش بود و بعد مهاجرت به سرزمین پدرو مادر، و وقایع‌ای که در آنجا زندگی او را دستخوش تغیرات می‌کند.  <br><br>شما در این کتاب با اتفاقات عجیب غریبی روبرو نیستید و شاید سوژه برایتان نو نباشد، اما فضا سازی‌و شخصیت پردازی به گونه‌ای طراحی شده که شما را ترغیب می‌کند تا انتهای سرنوشت دخترک داستان را دنبال کنید. <br>در ابتدا شاید درک شخصیت لنا و همذات پنداری‌ با او کمی مشکل باشد اما در ادامه لِنای مهربان را دوست خواهید داشت. <br>داستان روان ‌است و حجم کم و مناسب آن هیچ جمله اضافه‌ای ندارد و دچار اطناب نشده‌ است.  <br>پایان داستان برخلاف شروع چندان پرکشش نبود و انتظار یک اتفاق غیره منتظره را داشتم اتفاقی که قابل حدس نباشد. <br><br>آثار مریم فولادی"گوشه‌های پنهان" و " شوفار است و با توجه به استقبالی که داشتند. رمان خوبی از آب درآمدند.<br>اگر به دنبال روایتی هستید که در دل تاریخ اتفاق افتاده است و عاشقانه‌ هم دارد "مادام لنا" گزینه مناسبی خواهد بود.<br><br>زهرا گرمانی‌نژاد

(1) (0)